-
قوانین حیوانی!!!
دوشنبه 5 بهمن 1388 18:14
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 قانون گاو گاو سرشو میاندازه پایین و کار خودشو انجام میده، کاری نداره کسی چی میگه! از شاخش هم استفاده نمیکنه، چون بهترین شاخ زنها رفتن توی میدان گاو بازی و نابود شدند. برای مثال شما قصد داری به عیادت کسی در بیمارستان بری، بهترین راه اینه که راه...
-
شهر هرت کجاست؟؟!!
یکشنبه 27 دی 1388 10:12
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 شهر هرت جائی است که : # رنگهای رنگین کمان همه مکروهند و رنگ سیاه مستحب. # اول ازدواج می کنند بعد همدیگر رو می شناسند. # بهشت آن زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند. # درخت ها علت اصلی ترافیک اند برای همین بریده می شوند تا ماشین ها راحت تر...
-
وقت شناسی!!!!!
چهارشنبه 16 دی 1388 15:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود . در روز موعود، مهمان سیاستمدار تأخیر داشت و بنابر این کشیش تصمیم گرفت کمی برای مستمعین صحبت کند تا او بیاید . پشت...
-
فال حافظ!!!
دوشنبه 7 دی 1388 13:37
شب عاشورا Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بیا که رایت منصور پادشاه رسید نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت کمال عدل به فریاد دادخواه رسید سپهر دور خوش اکنون کند که ماه آمد جهان به کام دل اکنون رسد که شاه رسید ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن قوافل دل و دانش که مرد...
-
به یاد آن مرد که آزاده رفت!!!
یکشنبه 29 آذر 1388 13:43
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 پشت دوتای فلک راست شد از خرمی تا چو تو فرزند زاد مادر ایام را حکمت محض است اگر لطف جهان آفرین خاص کند بنده ای مصلحت عام را دولت جاوید یافت هرکه نکونام زیست کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را وصف تو را گر کنند ور نکنند اهل فضل حاجت مشاطه نیست روی دلآرام را
-
نقش پول در اقتصاد!!!
سهشنبه 24 آذر 1388 15:33
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ماه آپریل است، در کنار یکی از سواحل دریای سیاه. باران می بارد، و شهر کوچک همانند صحرا خالی بنظر می رسد. درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام بر منبای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند. ناگهان، مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها...
-
زلال باش!!!!
سهشنبه 24 آذر 1388 15:25
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چطور ، بهتر زندگی کنم ؟ با کمی مکث جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، و بدون ترس برای آینده آماده شو . ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن ، و هیچگاه به باورهایت شک نکن . زندگی شگفت انگیز است...
-
مهندس و مدیر!!!!
سهشنبه 24 آذر 1388 15:19
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید: "ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟" مرد روی زمین : بله، شما در...
-
نسبت و تناسب!!!!
شنبه 14 آذر 1388 11:25
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 وقتی من به دنیا اومدم پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود. وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شد یعنی ۱۶ برابر من. وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من. وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر من. وقتی من ۱۰ ساله شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴...
-
چرچیل!!!!!!
شنبه 14 آذر 1388 11:20
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چرچیل روزی سوار تاکسی شده بود و برای مصاحبه به دفتر میرفت. هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم. راننده گفت: "نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم" چرچیل از علاقهی این فرد...
-
۸۸/۸/۸
جمعه 8 آبان 1388 15:36
امروز ۸۸/۸/۸ تا ۹۹/۹/۹ هر تغییر و اتفاقی را که دوست دارید برای شما و خانواده شما پیش بیاید در قسمت نظرات بنویسید.
-
ارتباطات موثر!!!!
سهشنبه 28 مهر 1388 10:38
رییس یک کارخانه بزرگ معاون شیرازی خود را احضار و به او می گوید: "روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به اینکه چنین پدیده ای هر 78 سال یکبار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7 ، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود....
-
نوبل!!!
پنجشنبه 9 مهر 1388 10:44
آلفرد نوبل از جمله افراد معدودی بود که این شانس را داشت تا قبل از مردن، آگهی وفاتش را بخواند! زمانی که برادرش لودویگ فوت شد، روزنامهها اشتباهاً فکر کردند که نوبل معروف (مخترع دینامیت) مرده است. آلفرد وقتی صبح روزنامه ها را میخواند با دیدن آگهی صفحه اول، میخکوب شد : " آلفرد نوبل، دلال مرگ و مخترع مرگ آور ترین...
-
بهترین جای جهان وطن است!!!!
پنجشنبه 2 مهر 1388 10:39
عطاملک جوینی که یکی از وزیران دربار هلاکو بود و کتاب تاریخ جهانگشای او معروف است به خواجه نصیرالدین توسی گفت اکنون که ایران در زیر یوغ اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست بهترین جای دنیا برای اقامت گزیدن کجاست ؟ تا از برای رشد و حفظ جان به آنجا در آییم؟ خواجه خنده ایی کرد و گفت بهترین جا ایران است و از برای...
-
تاثیرگذاری!!!!
یکشنبه 15 شهریور 1388 13:35
آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند . او دانش آموزان را یکى یکى به جلوى کلاس می آورد و چگونگى اثرگذارى آنها برخودش را بازگو می کرد . آنگاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود : من آدم تأثیرگذاری هستم. سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه اى براى...
-
دادگاه بلخ !!!!
چهارشنبه 4 شهریور 1388 09:04
مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می گیرد که « والله، بالله من زنده ام! چطور می خواهید مرا به خاک بسپارید؟» اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: «...
-
اعتراف!!!!!
پنجشنبه 29 مرداد 1388 12:09
در روزگاری نه چندان دور یک هیات از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بودند . پس از جلسه استالین متوجه شد که پیپش گم شده است و به همین خاطر از رییس " کا.گ.ب " خواست تا ببیند آیا کسی از هیات گرجستانی پیپ او را برداشته است یا نه ؟ پس از چند ساعت استالین پیپش را در کشوی میزش پیدا کرد و از رییس "...
-
فال حافظ!!!
چهارشنبه 28 مرداد 1388 12:08
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید شاهدان در جلوه و من شرمسار کیسهام بار عشق و مفلسی صعب است میباید کشید قحط جود است آبروی خود نمیباید فروخت باده و گل از بهای خرقه میباید خرید گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش من همیکردم دعا و صبح صادق میدمید با لبی و صد هزاران خنده آمد گل...
-
مرکب آبی ُ مرکب قرمز!!!!
چهارشنبه 14 مرداد 1388 12:50
روزی در جمهوری دموکراتیک آلمان سابق یک کارگر آلمانی کاری در سیبری پیدا می کند. او که می دانست سانسورچی ها همه نامه ها را می خوانند، به دوستان اش می گوید «بیایید یک رمز تعیین کنیم؛ اگر نامه یی که از طرف من دریافت می کنید با مرکب آبی معمولی نوشته شده باشد، بدانید هر چه نوشته ام درست است. اگر با مرکب قرمز نوشته شده باشد،...
-
دولت جاوید!!!
دوشنبه 5 مرداد 1388 14:52
پیش از شما بسان شما بیشمارها با تار عنکبوت نوشتند روی باد کین دولت خجسته ی جاوید زنده باد! شفیعی کدکنی
-
!!!!
سهشنبه 30 تیر 1388 15:14
این عکس برای شما آشنا نیست؟ به یاد چی می افتید؟ ایول
-
سقراط حکیم!!!!
یکشنبه 14 تیر 1388 11:57
در یونان باستان ، روزی یکی از آشنایان سقراط بزرگ به دیدارش آمد و گفت : می دانی درباره دوستت چه شنیده ام ؟ سقراط جواب داد : یک دقیقه صبر کن ، قبل از اینکه چیزی بگویی می خواهم امتحان کوچکی را بگذرانی که به آن تست فیلتر سه گانه می گویند . آشنا پرسید: فیلتر سه گانه ؟ سقراط ادامه داد: قبل از اینکه با من درباره دوستم صحبت...
-
امیرکبیر!!!!
شنبه 13 تیر 1388 09:25
سال 1264 قمرى، نخستین برنامهى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبلهکوبى مىکردند. اما چند روز پس از آغاز آبلهکوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمىخواهند واکسن بزنند. بهویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویسها در شهر شایعه کرده بودند که...
-
درک زیبایی!!!!
چهارشنبه 10 تیر 1388 15:37
در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد و شروع به نواختن ویولون کرد . این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه از بهترین قطعات باخ را نواخت . از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارها یشان به سمت مترو هجوم آورده بودند . سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده...
-
عقابها و غازها !!!!!
چهارشنبه 27 خرداد 1388 14:29
غازها همه مثل هم فکر می کنند و همیشه هم ادعا می کنند که درست فکر می کنند . افکارشون کپی شده هست و اصلا خلاقیت نداره . اکثر مواقع هم همگی با هم به نتایج یکسان می رسند چون دقیقا مثل هم فکر می کنند . عقاب ها می دونند زمانی که همه مثل هم فکر می کنند در واقع اصلا کسی فکر نمی کنه . غازها همیشه می دونند غاز دیگه چطوری زندگی...
-
مدیرعامل!!
چهارشنبه 13 خرداد 1388 15:46
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.» صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟» کارمند تازه وارد گفت: «نه» صدای آن طرف گفت: «من مدیر عامل شرکت هستم، احمق.» مرد تازه وارد...
-
مصاحبه استخدامی!!!
چهارشنبه 13 خرداد 1388 15:44
در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر پرسید: برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟ مهندس گفت: حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود. مدیر منابع انسانی گفت: خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق...
-
سوتی!!!!
شنبه 2 خرداد 1388 10:33
مدیر یکی از شرکت های بزرگ در حالی که به سمت دفتر کارش می رفت چشمش به جوانی افتاد که در کنار دیوار ایستاده بود و به اطراف خود نگاه می کرد . جلو رفت و از او پرسید، شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می کنید؟ جوان با تعجب جواب داد: ماهی ٢٠٠٠ دلار . مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از کیف پول خود ٦٠٠٠ دلار را در آورده و به...
-
مصدق!!!
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1388 13:57
می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای...
-
جور دیگر باید دید!!!
شنبه 19 اردیبهشت 1388 08:51
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبابکشی کردند. روز بعد ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایهاش در حال آویزان کردن رختهای شسته است و گفت: لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباسشویی بهتری بخرد. همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباسهای شستهاش را برای خشک شدن...