جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

مادر !!!!!

مادر عادت داشت همه ی کارهای روزانه اش را یادداشت کند. چیز هایی که می خواست بخرد؛ کارهایی که باید انجام می داد و حتی تلفن هایی که می خواست بزند.
من هم از سر شیطنت ؛ همیشه سعی می کردم دستی در لیست ببرم و یا چیزی را به آن اضافه کنم!
فقط برای اینکه در تنهاییش؛ و درست در یک لحظه ی معمولی که انتظارش را ندارد؛ او را بخندانم.

مثلا اگر در لیست تلفن هایش نوشته بود: زنگ به دایی جان؛ من جلویش می نوشتم ناپلئون! می شد زنگ به دایی جان ناپلئون!
یا در لیست خرید؛ نوشته بود خریدِ شیر؛ قبل و بعد...ش یک بچه و یک آفریقایی اضافه می کردم که بشود : خریدِ بچه شیرِ آفریقایی! 
یا بار دیگر؛ زیر لیست کارهای مهمش نوشته بودم: پیدا کردن یک عروسِ پولدار برای پسر گلم !!

خلاصه هر بار بعد از خواندش که همدیگر را می دیدیم؛ می گفت:” اینا چی بود نوشته بودی! امروز حسابی خندیدم؛ خدا بگم چیکارت نکنه بچه! “

یک روز که سرمای شدیدی خورده بودم و سردرد امانم را بریده بود؛ به رسم مادر؛ کاغذی روی درِ یخچال چسبانده بودم؛ که هنگام ِخرید یادم بماند... کنار چیزهای دیگر؛ نوشته بودم : مُسَکِن برای سر درد !

کنارش خطِ مادر نوشته بود:
 
دردت به جانم...!
نظرات 1 + ارسال نظر
mehdi پنج‌شنبه 1 اسفند 1392 ساعت 12:53 http://jok2jok2014.blogsky.com

یه سری هم به من بزن مرسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد