جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

اسکاتلتدی ها!!!!!

یک کشاورز اسکاتلندی یک گالن رنگ و یک سطل از فروشگاه دهکده خرید و پیاده بطرف مزرعه خود براه افتاد.
سر راه دو عدد مرغ و یک غاز هم خرید در این بین زن میانسالی که غریب بود از راه رسید و دنبال آدرسی می گشت مرد گفت آنجا را می شناسد و حاضر است زن را تا آنجا همراهی کند، ولی مانده بود که چطور اینهمه خریدها را با خود حمل کند.

زن به او راهنمایی کرد که قوطی رنگ را بگذار داخل سطل و سطل را به دست راستت بگیر

دو تا مرغ را هم چپ و راست بگذار زیر بغل و غاز را هم با دست چپت داشته باش.
براه افتادند و بعد از یک کیلومتر مرد پیشنهاد کرد از یک مسیر میانبر که از بیشه رد می شد بروند. زن نگاهی به او انداخت و گفت ببین من اینجا ها را نمیشناسم، ولی تو ممکن است
در این بیشه به من تجاوز بکنی.
مرد گفت عقلت را به کار بیانداز زن، من با این همه مرغ و غاز و ... دستهایم بند است
چطور می توانم کاری با تو بکنم.
زن گفت غاز را بگذار زمین،... سطل را وارونه روی سرش بگذار،... و قوطی رنگ را هم بالای سطل دو تا مرغ ها راهم من با دو دستم نگه میدارم.

نظرات 6 + ارسال نظر
بابک سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 09:53

کیان چهارشنبه 24 آبان 1391 ساعت 18:20

خوشم میاد همیشه راه حل رو هم تو جیبشون دارن!

araz سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 21:34

ئث پنج‌شنبه 9 آذر 1391 ساعت 14:19


گفتی بیشه ه کجا بود؟

بهرنگ بینش سه‌شنبه 26 دی 1391 ساعت 10:15 http://www.behrangbinesh.com

به این میگن تفکر خلاق
شادمون کردی
موفق باشی

مهلا دوشنبه 14 اسفند 1391 ساعت 19:42

واقعا عالی بودو جدید. ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد