-
به سلامتی !!!!
چهارشنبه 25 آبان 1390 20:17
به سلامتی این دو نفر که هیچ وقت دانشگاه نرفتن... ولی زندگیشون از خیلی از دکتر مهندس ها زیباتره...
-
رضا شاه!!!!!!!
چهارشنبه 25 آبان 1390 18:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA می گویند وقتی رضا شاه تصمیم گرفت بانک ملّی را تأسیس کند برای بازاری ها پیغام فرستاد که از بانک ملّی اوراق قرضه بخرند. هیچکدام از تجّار بازار حاضر به این کار نشد. وقتی خبر به خانم فخرالدّوله، مالک بسیار ثروتمند، خواهر مظفّر ا ل دین شاه و مادر مرحوم دکتر امینی رسید به رضاشاه...
-
عالم و عمر !!!!!
سهشنبه 24 آبان 1390 08:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانهای گفت یا آب است یا خاک است یا پروانهای! گفتمش احوال عمرم را بگو این عمر چیست ؟ گفت یا برق است یا باد است یا افسانهای! گفتمش اینها که می بینی چرا دل بسته اند؟ گفت یا خوابند یا مستند یا دیوانهای! گفتمش احوال عمرم را پس از مردن بگو؟ گفت یا...
-
سرنوشت!!!!!
سهشنبه 24 آبان 1390 08:40
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA آن بالا که بودم، فقط سه پیشنهاد بود. اول گفتند زنی از اهالی جورجیا همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحل فلوریدا داشته باشیم. با یک کوروت کروکی جگری. تنها اشکال اش این بود که زنم در چهل و سه سالگی سرطان سینه میگرفت. قبول نکردم. راست اش تحمل اش را نداشتم....
-
نصایح!!!!!!!
یکشنبه 8 آبان 1390 19:19
چهل مورد از کم هزینه ترین لذتهای دنیا 1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم. 2 - سعی کنیم بیشتر بخندیم. 3- تلاش کنیم کمتر گله کنیم. 4 - با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنیم. 5 - گاهی هدیههایی که گرفتهایم را بیرون بیاوریم و تماشا کنیم. 6 - بیشتر بخندیم. 7 - در داخل آسانسور و راه پله و... با آدمها صحبت...
-
غول چراغ جادو!!!!!!!!!!
چهارشنبه 27 مهر 1390 21:54
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA یک روز زن و شوهری در ساحل مشغول توپ بازی بودند که زن ضربه ای محکم به توپ میزنه و توپ مستقیم میره به سمت شیشه های خونه ای که در اون نزدیکی بوده و ...تَََق ! شیشه میشکنه . مرد عصبانی نگاهی به زن میکنه و میگه ببین چکارکردی؟ حالا باید هم معذرت خواهی کنیم هم خسارتشون رو جبران...
-
بلای تعارف!!!!!
یکشنبه 24 مهر 1390 19:56
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA روزی روزگاری، پیرزن فقیری توی زبالهها دنبال چیزی برای خوردن میگشت که چشمش به چراغی قدیمی افتاد آن را برداشت و رویش دست کشید. میخواست ببیند اگر ارزش داشته باشد آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد، با ترس و تعجب، عقب عقب...
-
دروغ!!!!
یکشنبه 24 مهر 1390 19:51
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA کسی که پول میگیرد تا دروغ بگوید دلال است کسی که دروغ میگوید تا پول بگیرد گداست کسی که پول میگیرد تا راست و دروغ را تشخیص دهد قاضی است کسی که پول میگیرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکیل است کسی که دروغ خودش را باور میکند ابله است کسی که سخنان دروغش شیرین است...
-
توانائی ایرانیها!!!
یکشنبه 24 مهر 1390 19:42
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA - فقط یه ایرانی میتونه وقتی میره مهمونی فوری از صاحبخانه بپرسه اینجا متری چند ؟ - فقط یه ایرانی میتونه هر چیزی که میوفته رو زمین با یک فوت ضد عفونی کنه ! - فقط یه ایرانی میتونه کمتر ازیک سال بعد از مهاجرتش به یه کشور دیگه، زبان یاد بگیره، وارد دانشگاه بشه، تازه شاگرد اول...
-
معلم!!!!!!!!!!!
سهشنبه 12 مهر 1390 21:19
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA سخت آشفته و غمگین بودم … به خودم می گفتم : بچه ها تنبل و بد اخلاقند دست کم میگیرند درس ومشق خود را … باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابی ببرند … خط کشی آوردم، درهوا چرخاندم... چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید مشق ها را بگذارید جلو، زود،...
-
دوستی!!!!
شنبه 2 مهر 1390 16:00
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند . مافوق به سرباز گفت : اگر...
-
آدم باهوش!!!!!
شنبه 26 شهریور 1390 13:02
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA هواپیمایی درحال سقوط بود و یک چتر نجات کم بود، بنابر این یک نفر باید فداکاری می کرد. زین الدین زیدان یک چتر بر داشت و گفت : من بهترین فوتبالیست جهان هستم و باید نجات پیدا کنم این را گفت و پرید . برد پیت هم یک چتر دیگر بر داشت و گفت: من محبوب ترین هنرپیشه جهان هستم و باید...
-
شروع چندباره!!!!!
یکشنبه 6 شهریور 1390 13:15
پدرم به من آموخت وقتی زمین خوردم دستم را ستون کنم و دوباره بلند شوم و بروی پاهایم بایستم گرد و خاک ها را بتکانم و این بار با سرعت بیشتری به راه ادامه دهم به سوی مقصد و اکنون دلم می خواهد بدوم آنقدر تند و سریع بدوم که همه گرد و خاک هایم بریزد اما مقصد کجاست؟ من به دنبال خودم در محیط دایره افکارم می دوم اینگونه می توانم...
-
چند اعتراف کوچک از خانم ها!!!!!!!!!
چهارشنبه 26 مرداد 1390 14:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA عسل: اعتراف می کنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تلویزیون رو خاموش می کردم تا کارتون تموم نشه و بعد می آمدم گریه می کردم به مادرم می گفتم کار تو بود روشن کردی کارتون تموم شد ! شیدا: اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت : املاها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفی...
-
کاملاً منطقی!!!!!!!!!!!
سهشنبه 4 مرداد 1390 11:43
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA راهبه ای در یک صومعه بسیار منطقی فکر میکرد و به همین سبب به خواهر منطقی معروف شده بود.شبی به اتفاق راهبه دیگری به صومعه مراجعت میکردند که متوجه شدند مردی آنها را تعقیب میکند.دوستش پرسید چی فکر میکنی؟گفت منطقی است که فکر کنیم او در صدد است به ما تجاوزکند.دوستش گفت حالا...
-
شاه و وزرا !!!!!!!!!!
شنبه 1 مرداد 1390 11:14
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند : از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند . همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص...
-
قاتل و پرتقال فروش!!!!!!!
دوشنبه 27 تیر 1390 14:09
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پر گرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته، به یک دهکده رسید. چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقالهای بزرگ و تازه خیره شد. اما بیپول بود، بخاطر همین دو...
-
چرا؟!!!!
چهارشنبه 22 تیر 1390 18:01
چرا؟ و چه حیف
-
تصادف!!!!
یکشنبه 19 تیر 1390 16:55
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دوستی تعریف میکرد که صبح یک زمستان سرد که برف سنگینی هم آمده بود مجبور شدم به بروجرد بروم. هوا هنوز روشن نشده بود که به پل خرم آباد رسیدم. وسط پل به ناگاه به موتوری که چراغ موتورش هم روشن نبود برخوردم. به سمت راست گرفتم ، موتوری هم به راست پیچید. چپ، موتوری هم چپ. خلاصه...
-
ایران!!
شنبه 4 تیر 1390 10:57
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA با من از ایــــران بگــو تا خــون من آید به جوش بـــا من از آزادگــی ، آگـــاهــی و دانـش بـگـــو با من از زرتشت بر گو ، یا اوستــــا و ســـروش با من از اندیــــشــه و گـفـتــار و کــردار نــکــــو نکته ها بر خوان که سازم جمله را آویــز گــوش بـــا مـــن از تهمــورث و...
-
هویت های مرگبار!!!!!
یکشنبه 29 خرداد 1390 11:01
کتاب هویت های مرگبار که بدون تردید یکی از بهترین کتاب هائی است که تا به حال خوانده ام را می توانید با کلیک بر روی عکس زیر دانلود نمائید. خواندن این کتاب را به همه اندیشه ورزان محترم اکیداً توصیه می کنم.
-
هم سن و سال!!!!!
شنبه 28 خرداد 1390 09:13
تاکنون پیش آمده که به فردى هم سن وسال خود نگاه کرده باشید و پیش خود گفته باشید: نه، من مطمئناً اینقدر پیر و شکسته نشدهام ؟ اگرجوابتان مثبت است از داستان زیر خوشتان خواهد آمد. من یکروز در اتاق انتظار یک دندانپزشک نشسته بودم. بار اولى بود که پیش او مىرفتم. به مدارکش که در اتاق انتظار قاب کرده بود و به دیوار زده بود...
-
مردان دروغگو!!!!!
سهشنبه 24 خرداد 1390 10:51
روزنامه «دیلی اکسپرس» گزارش داده است که: «مردان 2 برابر زنان به همسر، همکاران و رؤسای خود دروغ میگویند. مردان هر روز 6 بار دروغ میگویند». درست است، بنده هم همین نظر را دارم که مردان هر روز 6 بار دروغ میگویند، لذا دروغهای چند نفر را بررسی میکنیم. نفر اول: دروغ اول: سلام عزیزم. صبحت به خیر، چقدر خوشگل شدی امروز!...
-
پاچه خار فوق متخصص!!!!!
دوشنبه 23 خرداد 1390 17:12
موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود...
-
صداقت و راستگوئی!!!!
دوشنبه 16 خرداد 1390 11:46
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 مرد ی متاهل با منشی خود رابطه داشت. یک روز باهم به خانه منشی رفتند و تمام بعد ازظهر باهم عشق بازی کردند، بعد از خستگی به خواب رفتند . ساعت هشت شب مرد از خواب بیدار شد، به سرعت مشغول پوشیدن لباس شد و در همین حال از معشوقه اش خواست تا...
-
خیانت!!!!
شنبه 7 خرداد 1390 11:57
یک زوج میانسال دو دختر زیبا داشتند، اما همیشه دوست داشتند تا یک پسر هم داشته باشند. آنها تصمیم گرفتند تا برای آخرین بار شانس خود را برای داشتن یک پسر امتحان کنند . زن باردار شد و یک نوزاد پسر به دنیا آورد. پدر شادمان باعجله به بیمارستان رفت تا پسرش را ببیند . پدر در بیمارستان زشت ترین نوزاد تمام عمرش را دید . مرد به...
-
خیانت!!!!!
چهارشنبه 4 خرداد 1390 08:49
جک در حال مرگ بود و همسرش سامانتا کنار تخت او نشسته بود . جک با صدایی ضعیف به همسرش گفت: عزیزم چیزی هست که باید قبل از مرگم پیش تو اعتراف کنم . همسرش جواب داد: هیچ نیازی نیست . مرد پافشاری کرد و گفت: حتما باید این کار را انجام بدهم تا در آرامش بمیرم . مرد ادامه داد: من با خواهرت ، با بهترین دوستش ، با مادرت و با...
-
مادر!!!!
یکشنبه 1 خرداد 1390 09:49
یادش به خیر مادر - آخی !!!!!
-
شناخت زنان!!!!
سهشنبه 27 اردیبهشت 1390 12:23
پس از سالها انتظار بالاخره کتاب شناخت مقدماتی زنان به چاپ رسید و توزیع شد.
-
بیشعوری!!!!
سهشنبه 27 اردیبهشت 1390 10:52
از این پس بخشی از وبلاگ را به دانلود کتاب های مورد علاقه اختصاص می دهم. برای شروع با کتاب بیشعوری آغاز می کنیم. (عجب شروع جالبی) برای دانلود کتاب اینجا را کلیلک کنید