ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
از دردی که تمام تنش را گرفته بود، بیدار شد و پرستاری را دید که کنار تختش ایستاده است.
پرستار گفت: آقای فوجیما بخت یارتان بوده که از بمباران دو روز پیش هیروشیما جان به در برده اید.اما حالا توی این بیمارستان در امان هستید.
بیمار با صدای ضعیفی پرسید: من کجا هستم.
پرستار گفت: ناگاساکی