جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

یک جفت کفش نو

پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفت . به علت بی توجهی یک لنگه کفش وی از پنجره قطار بیرون افتاد . مسافران دیگر برای پیرمرد تأسف می خوردند. ولی پیرمرد بی درنگ لنگه دیگر کفش را هم بیرون انداخت. همه تعجب کردند . پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برای من بی مصرف است ولی اگر کسی یک جفت کفش نو بیابد ، قطعاً بسیار خوشحال خواهد شد.

نظرات 2 + ارسال نظر
اسی دوشنبه 1 اسفند 1384 ساعت 09:31 http://sms59.blogsky.com

سلام گلم
خسته نباشی و شاد باشی

رضاهاتفی جمعه 18 آذر 1390 ساعت 21:34

سلام جغد عزیز
با تشکر از نوشته های زیباتون
جسارتن این قصه اتفاقی هست که برای اقای مهاتما گاندی رخ داد
ببخشیدجسارت کردم

آقا رضا هاتفی خیلی ممنون
متاسفانه من این مطلب را نمی دونستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد