جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

برادرانه

دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند، یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود.

شب که می شد دو برادر محصول و سود خود را با هم نصف می کردند.

یک روز برادر مجرد با خود فکر کرد و گفت:درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم، ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.

بنابر این شب که شد، یک کیسه پر از گندم رابرداشت و مخفیانه به انبار برد و روی محصول او ریخت. در همین اثنا برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت: درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام، ولی او هنوز ازدواج نکرده است و باید آینده اش تامین شود.

بنابر این شب که شد کیسه ای پر از گندم برداشت و مخفیانه به انبار برد و روی محصول او ریخت.

سالها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره  گندمشان همیشه با یکدیگر مساوی است، تا آن که در یک شب تاریک، دو برادر در راه انبار به یکدیگر برخورد کردند، آنها مدتی به هم خیره شدند و سپس بدون اینکه حرفی بزنند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.

نظرات 1 + ارسال نظر
ترنم چهارشنبه 21 دی 1384 ساعت 22:46 http://tarannomeaftab.persianblog.com

هربار بیشتر از دفعه قبل وبلاگت رو دوست می دارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد