جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز
جغد

جغد

همگان را برای مدتی و برخی را برای همیشه می توان فریفت اما همگان را برای همیشه هرگز

قصه شب

مرد موقع برگشتن به اتاق خواب گفت : ُمواظب باش عزیزم ؛ اسلحه پر استُ .

زن که به پشتی تخت تکیه داده بود گفت : ُاین را برای زنت گرفته ای ؟ُ

مرد گفت : ُمی خواهم یک حرفه ای استخدام کنم .ُ

زن گفت : ُمن چطورم ؟ُ

مرد پوزخندی زد و گفت : ُبامزه است ؛ اما کدام احمقی برای آدم کشتن یک زن را استخدام می کند ؟ُ

زن لب هایش را با زبانش مرطوب کرد ؛ لوله اسلحه را به طرف مرد گرفت و گفت : ُزن توُ

 

جفری وایت مور

نظرات 3 + ارسال نظر
فرید سه‌شنبه 15 آذر 1384 ساعت 10:21 http://pashew.mihanblog.com

سلام دوست عزیز...
خیلی قشنگ نوشتی....
وبلاگ R@YH@N آپ شد اما این بار در بلاگ جدید خوشحال میشم بیاید و سر بزنید موفق باشی
این هم آدرس جدیدم

http://not-justice.mihanblog.com/


شبنم سه‌شنبه 15 آذر 1384 ساعت 15:57

با سلام .من به تازگی از وبلاگ شما استفاده میکنم خیلی خیلی عالیه.ممنون از زحماتتون.امید وارم موفق تر باشید

حبیب پرتاری سه‌شنبه 15 آذر 1384 ساعت 16:22 http://www.habibpartari.blogfa.com

از راه الماس به اینجا آمدم . وبلاگتان را بخاطر تلاش صادقانه و البته تخصصی در ادبیات داستانی میپسندم . بزودی لینکتان را خواهم داد تا آمدن پیش شما از یادم نرود . پیروز باشید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد